سلام
مطمئن باشید اگه این پست رو نخونید ضرر می کنید!!!!!!!!
خیلی وقت گذاشتم نوشتم حداقل شما هم کمی وقت بگذارید مطمئن باشید ضرر نمی کنید.
این پست را به دلیلی که خودم تا قبل از این اصلا بر روی رایانه خودم آنتی ویروس نصب نمی کردم ولی حالا به دلایلی مجبور شدم نصب کنم، می نویسم.
داستان به قرار زیر است:
-----------------
من کامپیوترهای ویروسی زیادی رو دیده ام و همین طور ویروس های مختلفی ولی هیچ وقت بر روی سیستم خودم آنتی ویروس نصب نمی کردم چون فکر می کردم که یک کاربر حرفه ای از آنجا که نیاز به سرعت زیاد دارد و آنتی ویروس تا حد بسیار زیادی از سرعت سیستم می کاهد نباید آنتی ویروس نصب کند و بر روی سیستم نصب نمی کردم!؟
اما این ایرانی ها چه آدم های عجیبی هستند!
آمریکا حق داره از همه کار ایرانی ها عیب و ایراد بگیره و از اونا بترسه!
من کامپیوترم ویروسی نشد تا چند روز پیش که کامپیوتر یکی از دوستان رو پیشم آورد که ببینم مشکلش چیه که تصویر نداره و من دیدم چند تا آهنگ قشنگ توش هست ولی رایترش خوب رایت نمی کند به همین دلیل تصمیم گرفتم از طریق هارد به هارد این کار رو انجام بدم.
پس از وصل کردن هاردش به هارد کامپیوترم ،وقتی که وارد یکی از درایو های هاردش شدم محتوای آن فایل در پنجره جدیدی باز شد که باعث تعجب من شد و موضوع را بررسی کردم و به نتیجه ای نرسیدم؟
ولی پس از چند دقیقه فلاپی درایو شروع به کار کرد و از اون به بعد هر چند ثانیه روشن می شد!!!
اینجا بود که بنا به تجربه قبلی از سیستم های دوستان فهمیدم که کامپیوترم ویروسی شده و.........
وقتی که این مشکل برای دوستانم پیش میامد تنها راه حل آنها را پارتیشن بندی می دیدم.
دلایلش رو هم براتون می گم.
ولی از آنجایی که این دفعه کامپیوتر خودم ویروسی شده و پارتیشن بندی اون یعنی مرگ زود رس و همه محتوای هارد برایم ارزش خیلی زیادی دارند و بدون آنها عملا از کار کردن با رایانه عاجزم.
به همین دلیل در پی حل کردن این مشکل بدون پارتیشن بندی برآمدم.
بگذارید قبل از این چند نشانه از ویروس های ایرانی را که مطمئنم اکثر شما ها حداقل یک بار با یکی از آنها مواجه شده اید بنویسم:
بیشتر این ویروس ها در سکتور اول درایو ها قرار می گیرند و با فرمت کردن و نصب ویندوز از بین نمی رود مگر اینکه با پارتیشن بندی و به هم خوردن سکتورها حذف شود.
این ویروس ها در چند شکل و ویژگی است:
1- در هر پوشه ای که ما باز می کنیم و خارج می شویم یک نسخه از خود را که یک پوشه با نام New Folder می باشد را تولید می کند که شما با کلیک بر روی آن وارد My Document می شوید و با این کار عملا ویروس را جان می بخشید و بیشتر از قبل قوی می کنید.
این پوشه کافی است که بر روی یک سیستم دیگر برده شود و در آن سیستم نیز باز شود آن موقع تمام آن سیستم را هم در بر می گیرد.پس قبل از باز کردن پوشه به حجم آن دقت کنید چون معمولا 120 کیلو بایت هستند. و یک نصیحت اینکه هیچ وقت پوشه های تازه ساخته خود را با نام New Folder رها نکنید و نام آن را عوض کنید که در این مواقع راحت تر بتوانید ویروس را شناسایی کنید و نیاز به نصب آنتی ویروس نباشد.
2- با باز کردن مثلا درایو C در My Computer محتوای درایو در پنجره جدیدی باز می شود که غیر معمول است.
و ویژگی مشترک دو مورد بالا که نشانه بارز این نوع ویروس ها می باشد کار کردن مداوم فلاپی درایو می باشد که این هم غیر معمول است.
دلیلش هم این است که ویروس می خواهد به محض ورود یک دیسکت در فلاپی درایو و یا یک سی دی در رایتر یک نسخه از خود را در آن کپی کند.
همچنین پیام خطایی که می گوید آیتم temp 1 و یا temp 2 وسندوز شما مشکل دارد .
یک ویژگی دیگر آنها این است که مثلا در ساعت خاصی کامپیوتر شما را Reset می کنند و یا قسمتی از سیستم شما را غیر قابل دسترسی می کنند.
3- نوع دیگری از این ویروس ها دارای این نشانه است که Folder Option سیستم را حذف می کند و سرعت کارکرد هارد را کم می کند و گاهی آیکون های دیسکتاپ شما کمی دیر تر از همیشه پس از بالا آمدن سیستم مشاهده می گردند ، همچنین در ابتدای ورود به سیستم مدام پیغام های اتصال به اینترنت برای شما ارسال می شود.
بله این چند ویژگی برخی از ویروس های ایرانی بود که من همه آنها را دیده ام و راه های مقابله با آنها را تجربه کرده ام.
پس در صورت مشاهده چنین نشانه هایی از گرفتن اطلاعات از سیستم خود خودداری کنید که سیستم های دیگری را ویروسی نکنید!
در مورد اول باید بگویم که در صورت فعال بودن این ویروس بر روی سیستم شما هر پوشه و برنامه ای که با نام آنتی ویروس باز شود بلافاصله می بندد و اجازه نصب به شما نمی دهد.
برای همین من چند راه حل به شما پیشنهاد می کنم:
برای نصب آنتی ویروس باید نام پوشه مربوطه را عوض کنید و اگر با عوض کردن نام پس از اجرای برنامه برنامه هم دارای نام آنتی ویروس در خود باشد باز هم نتیجه نمی گیرید و تلاش های ما بی فایده است.
پس توجه کنید که آنتی ویروس انتخابی شما دارای نام آنتی ویروس در خود نباشد.(مثل آنتی ویروس Nod 32 که در ادامه معرفی می کنم).
برای عوض کردن نام پوشه آنتی ویروس می توانید اگر بر روی سی دی است آن را در یک سیستم دیگر کپی کرده و پس از تغییر نام مجددا رایت کرده و بر روی سیستم خود نصب کنید.
یک راه حل دیگر در صورت دسترسی نداشتن به سیستمی دیگر این است که وارد Administrator شوید و از آنجا آنتی ویروس را نصب کنید.
طریقه وارد شدن هم به این صورت می باشد که بعد از روشن شدن سیستم قبل از بوت شدن و بالا آمدن ویندوز باید کلید F8 را فشار دهید تا صفحه ی مربوطه باز شود.
در این صفحه گزینه Safe Mode را انتخاب می کنید و وارد صفحه کاربری ویندوز می شوید . در این موقع گزینه Administrator را انتخاب می کنید و وارد آن می شوید. چنانچه در موقه نصب ویدوز بر روی سیستم خود پسورد گذاشته اید آن پسورد را در اینجا از شما می خواهد.
راه حل دیگری که من به نظرم می رسد این است که از برنامه NC یا به عبارتی(Norton Comander) استفاده کنید. البته اگر به کار کردن با آن وارد هستید چون این برنامه مربوط به Dos می باشد ولی بر روی ویندوز هم به راحتی جواب می دهد.
با وارد شدن به NC می توانید درون پوشه آنتی ویروس رفته و نام آن را خیلی ساده عوض کنید چون این ویروس ها در محیط Dos قدرتی ندارند.
*********
خوب دیگه برم سراغ آنتی ویروس ها و آنتی ویروس های کارآمد در این موارد!!!
*********
داشتم می گفتم بعد از ویروسی شدم کامپیوترم تصمیم گرفتم با نصب آنتی ویروس آن را از بین ببرم.
در ابتدا آنتی ویروس مورد علاقه بسیاری از اهل کامپیوتر Kaspersky را نصب کردم ولی نتوانست ویروس را شناسایی کند.
سپس آنتی ویروس معروف MC Afee را نصب کردم که این آنتی ویروس هم مثل قبلی نتوانست آن را شناسایی کند.
در مرحله بعدی Panda نصب کردم که تنها یکی رو شناخت و باقی رو نتوانست پاک کنه !
سپس آنتی ویروس خیلی معروف BitDefender را نصب کردم که توانست چند تا از آنها را شناسایی کند ولی نسخه ای بود که تنها به شناسایی ویروس ها می پرداخت و قدرت پاک کردن و حذف ویروی ها را نداشت.
در آخر سر تنها یک آنتی ویروس برایم ماند که تازه گی ها همین جوری از سیستم یکی از دوستان که خیلی تعریفش را داده بود برداشتم ولی هیچ وقت به آن توجهی نمی کردم .
نام آن Imen بود که ساخته ایرانی ها بود.
تا قبل از اجرای این برنامه من نمی دانستم که ویروس های گفته شده ایرانی هستند و در این برنامه بود که فهمیدم این نوع ویروس ها ساخته دست ایرانی ها هستند.
این نرم افزار تمامی ویروس ها را بلافاصله شناسایی کرد ولی نمی توانست آنها را از بین ببرد.دلیلش هم این بود که من نسخه ویروس کش آن را نداشتم و باید با آن سی دی ویروس را از بین برد.
در ادامه به توضیح ویژگی های این آنتی ویروس هم خواهم پرداخت.
پس از این سراغ دوستان و آشنایان رفتم و هر آنتی ویروسی که داشتند می گرفتم.
در این بین یکی از دوستان به من گفت از آنتی ویروی NOD32 استفاده کن حتما جوابگو است چون قبلا توانسته بود یکی از این نوع ویروس ها را که من به او داده بودن از بین ببرد.
این دوست من خودش این آنتی ویروس را نداشت ولی بر روی سیستمش نصب بود.
این بود که به دنبال این آنتی ویروس رفتم.
چند روز پیش که به مهدی زنگ زدم و از او پرسیدم که آیا آنتی ویروس دارد یا نه ؟
مهدی گفت دارم : مثلا MC Afee و Node 32 این را که گفت بلا فاصله پریدم سوار ماشین شدم و رفتم سراغ مهدی و آنتی ویروس را رایت کردم و بردم و بر روی سیستم نصب کردم.
با نصب این آنتی ویروس تمامی ویروس های سیستم از بین رفتند و چند سیستم که ویژگی های ویروس های بالا را داشتند هم توانست پشتیبانی کند و همه ویروس های آنها را از بین ببرد.
برای همین من تصمیم گرفتم از این به بعد این آنتی ویروس را به دلایلی که در ادامه خواهم گفت همیشه بر روی سیستم نصب کنم.
------------------------------
اکنون به معرفی آنتی ویروس های برتری که من تا به حال شناخته ام و با توجه به معیار های مورد علاقه خودم و بیشتر شما عزیزان همراه می پردازم:
1- در ابتدا به معرفی آنتی ویروسی می پردازم که مورد علاقه دوستانی است که به هیچ وجه حاضر نیستند که بر روی سیستم خود آنتی ویروس نصب کنند .
بله آنتی ویروس پیشنهادی من آنتی ویروس (ایمن)است.
از ویژگی های آن این است که این آنتی ویروس نیاز به نصب ندارد و تنها با همان سی دی که حاوی آنتی ویروس مورد نظر می باشد می توان در مواقع لزوم به شناسایی ویروس ها و پاک کردن آنها پرداخت و از این لحاظ مورد پسند و استفاده این دسته از دوستان می باشد.
این آنتی ویروس دارای محیطی بسیار ساده است که کاربران مبتدی هم به راحتی نیز می توانند از آن استفاده کنند.
این آنتی ویروی کمی گران است و از 10 هزار تومان با بالا قیمت دارد و چند سی دی است که نیاز به نصب ندارند و از روی همان سی دی ها اجرا می شود و نسخه ویروس کش آن دارای قفل می باشد و قابلیت رایت کردن ندارد.
این آنتی ویروس ساخت دست ایرانی های همیشه پیشتاز است و می شود گفت که ابتکار ملی و افتخار ملی است.!!!!!!!
این آنتی ویروس ساخت شرکت مهران رایانه است که از سال 73 تا به حال فعالیت می کنند.
آدرس سایت اینترنتی آن:
www.imenantivirus.com
می خواستم برایتان نسخه اول آن با نام تک کاربره که فقط ویروس را شناسایی می کند برایتان بگذارم ولی چون حجم آن 4 مگا بایت بود نتوانستم و در صورت درخواست شما عزیزان در پست های بعدی می گذارم.
--------------
2- در اینجا هم به معرفی آنتی ویروس مورد علاقه خودم یعنی همان Nod32 می پردازم.
نام کامل آن: ESET SMART SECURITY NOD 32
این آنتی ویروس هم مثل قبلی اکثر ویروس های ایرانی را شناسایی می کند و علاوه بر چک کردن سکتور های ابتدایی درایوها به بررسی حافظه ها هم می پردازد.
محیط این برنامه هم تقریبا ساده است و با قدرت کامل و 100 % از سیستم شما محافظت می کند و مانند آنتی ویروس های دیگر که 60% و یا کمتر بودند نیست.
این آنتی ویروس ویروسهای قابل پاک کردن را ویروس زدایی می کند و چون نیاز به حذف کردن برنامه مورد نظر که حاوی ویروس می باشد نیست از شما دستوری نمی خواهد و فقط به شما اطلاع می دهد که ویروس را از بین برده است .
در مواردی که برای از بین بردن ویروس نیاز به حذف کامل آیتم مربوطه که ممکن است مربوط به خود ویروس باشد و بر روی سیستم شما ایجاد شده است می پردازد و از شما اجازه می خواهد.
اگر هم وارد پوشه ای شوید که حاوی ویروس باشد آن را بلافاصله قرنطینه می کند و از بین برده و به شما اطلاع می دهد.
این آنتی ویروس پس از حذف ویروس ها محیط مورد نظر را قرنطینه می کند و تا وقتی که سیستم راه اندازی مجدد نشود اجازه ورود به آنجا را به شما نمی دهد.
و ویژگی مهمتر آن این است که اصلا سرعت سیستم شما را کم نمی کند و فضای اشغالی آن به اندازه برنامه یاهو مسنجر و گاهی هم کمتر است.
به همین دلیل من پیشنهاد می کنم که بر روی سیستم خود نصب نمایید و سیستم خود را در مقابل هجوم هر نوع ویروس ایمن کنید.
از برتری های این آنتی ویروس نسبت به قبلی این است که نیاز به خرید نسخه ویروس کش نمی باشد و این آنتی ویروس در بیشتر سی دی های برنامه جدید به خصوص Assistance 2008 به وفور یافت می شود.
--------------------------
خوب از من گفتن!
خود دانید...
حالا من این همه وقت گذاشتم این تجربیات را برای شما نوشتم شما هم کم لطفی نکنید.
نظرات و پیشنهادات خود و همین طور سئوالات خود را برای ما ارسال کنید.
در اولین فرصت پاسخ داده خواهد شد.
منتظرم
حق یارتان
یا حسین
چگونه از تو خوانم و به کدامین صدا تو را جویم آنگاه که ذره ذره نفسم همچون غباری سرگشته بر آسمان غفلت سرگردان است ؛ چه می خواهد این نفس ، چه می جوید این صدا ودر آرزوی دیدن چیست این نگاه که اینگونه بر پیکره وجودم لرزه انداخته.
الهی ، آنگاه که چشمان عشق ابری است و در انتظار بارشی است که از ورای رحمت ، دل را برویاند به کدامین بهانه بی قراری دل را تسکین دهم . امان از این دل سودایی که قرار از من ربوده و لحظه لحظه شور تو را می پیچد؛ شور تو را که نهایتی ومعبود ، تورا که هر هستی از تو هستی یافته و هر چیز از تو جان .
الهی ، به کدامین لحظه با نجوای خود تو را خوانم که تمام لحظه هایم از آن توست. چگونه در آن لحظه تو را خوانم ؛ وچگونه بی تو، تورا خوانم ، منی که جغد صفتانه سفیدی روز را هم در پرده ای از سیاهی شب جهل خود می بینم .
الهی ... چه سد پر دغدغه آوری است این گناه بر تکه تکه وجود من ، بر حنجره و زبان پر التهابم و دل سوزناک وتشنه ام ، که پناه بر تو از هر شیطان فریبنده .
الهی ، دیدی که دل چه دل انگیز سجاده را می بویید و مهرت را هم ؛ که به عطر عشق تو آغشته است . و آنگاه نجوای اذان بود که می شورانیدم که به پا خیزم وتو را بجویم و دست بر آب برم و سر بر سجده گذارم و دست بر آستان تو کشم و با زبان دل از تو خواهم که از تو گویم و غیر از تو نگویم و نبینم وندانم به غیر از تو.
دیدی ، آنگاه که شبنم بندگی از چشمانم بر دانه های سبز تسبیح می نشست چه آتشی بر نیستان دلم افتاده بود. آن لحظه بود که دریافتم تو را نیافته ام . آنگاه دیدم وجودم در آتش عشق توست که می سوزد و این دل بود که مویه می کرد بر درد هجران و آنگاه بود که دلم با امید به نظاره رحمتت بزرگ شده بود ونگاه ابری ام آماده ریزش اشک بندگی؛ و تو همچون همیشه سجاده ام را بر افق پهن کردی ، تا به خود نظاره کنم ودر خود .
الهی، آنگاه که به پستی ام نظر می کنی به بلندای کرامتت می اندیشم و آنگاه که به گناهم می گیری به دامان عفوتت می آویزم و آنگاه که به آتشم در آوری عشق تو را فریاد کشم واز تو خوانم و از تو خواهم که مقام ومنزلتم را نزد مردم بلند مکن مگر به همان اندازه که در درون خودم فرود آیم و به اندازه ای در چشم مردم عزیز بدار که در چشم خودم خوارم بگردانی . تا توان آن را بیابم که زیباترین طنین را به هستی افکنم ؛ که تویی حی لایزال وتویی تنهای معبود و نیست خدایی الا الله ...
در این ایام ما رو فراموش نکنید.................................
سلام دوستان
من هم به نوبه خودم ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله حسین (ع) را به پیشگاه ارباب مولانا صاحب الزمان (عج) و همه شما عزیزان تسلیت و تعزیت عرض می نمایم.
بچه ها از این ایام حداکثر استفاده رو ببرید و مبادا که از همدردی با مولا و آقامون غافل بشید!
چند وقتی هست که وبلاگ نیمه کار مونده ، دلیلش هم همین ایام امتحانات هست.
این هیئت دولت هم که فقط امتحانات رو کنسل و انتقال می ده و اون هم نوشدارو پس از مرگ سهراب!
مثلا مسئولین دانشگاه ما به دلیل برگزاری کنکور کارشناسی ارشد در تاریخ 8 بهمن ماه کلیه امتحانات 7 تا 10 بهمن رو به قبل از امتحانات انداختند و برگزار کردند و حالا بعد از این همه اتفاق هیئت دولت کنکور رو به اسفند ماه موکول می کنه!!!!
قضاوت با شما.
حالا هم که 23 رو موکول کرده به 3 ! البته این یکی به نفع من و خیلی ها میشه .
من که کنترل دارم و با این کار بیشتر وقت دارم که بخونمش.
بگذریم.
داشتم کامپیوترم رو که تازه درستش کردم می گشتم و اون ته و توی فایل ها و پوشه هام چند تا عکس دیدم که گفتم براتون بذارم بد نیست.
فقط ذخیره کنید و بعد بزرگ تر ببینید!
اولین عکس که مربوط به فلکه گل می باشد که از کامپیوتر یکی از دوستان که چند وقت پیش برایش درستش کردم درآوردم.
فلکه گل یا همون فلکه امام:
و این هم به خاطر دوستان همشهری مقیم یاسوج و چند تا از دوستان خوب ما از یاسوج:
این دو تا عکس رو هم از دانشگاه دولتی یاسوج دارم که موقعی که به دعوت از دانشجویان مهندسی شیمی آن دانشگاه به آنجا رفته بودم آوردم. خالی از لطف نیست.
اولین عکس از بالای ساختمان کشاورزی دانشگاه یاسوج گرفته شده و اتوبوسی که در پایین سمت چپ دیده می شود یکی از دو اتوبوسی است که جناب رئیس جمهور محترم آقای دکتر احمدی نژاد به دانشگاه یاسوج اهدا کرده اند و بیشتر جنبه دکور دارند تا استفاده مفید و آن راه که به بالای تپه می رود راه خوابگاه خواهران است.(ناگفته نماند که این روزا تماما سفید پوش شده اند از برف...!
این عکس هم مربوط به ساختمان های در دست احداث می باشد فکر کنم ساختمان اینترنت باشد.
بعد از امتحانات از شهر و دانشگاه خودمون و ساختمان های در دست احداثش نیز عکس خواهم گذاشت.
پس منتظر باشید و نظر هم فراموش نشه.
حق یارتان
یا حسین
خورشید میشویم ولی آسمان کم است
در حجم سرخ وسعت تابش مقدم است
وقتی درخت حادثهها سبز میشود
زیباترین شکوفه از آن محرم است
شاید خروش غیرت یحییاست بر زمین
یا فصل سرخ هجرت عیسی بنمریم است
قابیل در تفکر پوشالی یزید
هابیل در نگاه حسینی مجسم است
وقتی بلوغ مرگ به ششماهه میرسد
این خون که نه! ... وجود طهورای زمزم است
این رستخیز خون و غزل در فرات عشق
شرحی ز تشنه کامی سقای اعظم است
گفتند این علم به زمین خورد پس شکست
غافل از اینکه دست علمدار پرچم است
حال و هوایی منقبض آسمان سرخ
تفسیر تشنه کامی صحرای ماتم است
دیدیم آسمان و زمین جابجا شدند
تعبیر خوابهای پریشان عالم است
تاریخ در تملک شیطانی یزید
تنها حسین وارث اولاد آدم است
..................................................
محرم امسال هم اومد ما رو فراموش نکنید.....................
سلام باران جان ورودتو به وبلاگ تبریک میگم وظیفم بود زودتر بگم هم از طرف خودم هم از طرف بقیه ببخشید دیر شد...................
این روزا همه ی بچه ها درگیر امتحانات هستند به همین علت وبلاگ دیر به دیر اپدیت میشود
خواهشی که ازتون دارم اگر مشگلی در وبلاگ هست از 30 دی به ما اطلاع بدید
ممنون
بنام خدا* {امید شمعی در شب تاریک انسانهاست. اگر نمی توانی برایش شمع باشی ؛ شمعش را خاموش نکن اگر چه به اندازه لحظه ای بیشتر روشن نماند} شب یلداست . هوا سرد و سنگین است. ابرهای سیاه آسمان را پوشانده اند تنها در افق دوردست ستاره ای چشمک می زند. درون اتاق کوچکی مرد بیمار روی تخت خواب فلزی کهنه ای خوابیده و زن جوانی بر بالین اوست. بالای سر بیمار انواع شیشه های دارو و جعبه های قرص روی طاقچه چوبی ردیف شده. نجوایی آرام و محزون از اتاق کنار به گوش می رسد. مادر در حال خواندن قرآن و دعاست. روی طاقچه گچی دیوار قاب عکسی از مرد جوان و زنی با سیمای روشن در لباس عروسی به چشم می خورد در کنار آن تنگ آبی که روبان قرمز کاغذی دور آن پیچیده شده و در آن دو شاخه خشکیده گل مریم است تیک تاک ساعت و اعلام ساعت دو. ستاره دستان تکیده و سرد محسن را به آرامی تا نزدیک صورت خود می برد. گرمی صورت ستاره به محسن امید دوباره می بخشد. چشمان محسن در زیر پلکهایش می لرزد. هوا کمی سرد تر شده ناگهان صدای غرش رعد و برق تنها پنجره اتاق را روشن می کند و همزمان برق خانه قطع می شود. آب کتری روی بخاری نفتی در وسط اتاق در حال جوش و خروش است، شعله های لرزان بخاری تصویر وهم انگیزی را روی دیوارهای تاریک اتاق ایجاد می کند. قطرات درشت باران بر روی شیشه مه گرفته می بارد. ستاره شمعی در دست وارد اتاق می شود، اما با وزش باد از کنار درب شمع خاموش می شود، ستاره کبریتی را از کنار بخاری بر می دارد و شمع را روشن می کند، آن را کنار تخت محسن قرار می دهد؛ سایه ها چشمان و صورت محسن را تیره تر نشان می دهد، تمام موهای سر و صورت محسن در اثر شیمی درمانی ریخته شده است. ساعت روی طاقچه پنج بار نواخته می شود هوا هنوز تاریک است. نگاه محسن به ستاره خیره می شود؛ اشکی از چشمان بلوطی ولی خسته ستاره از روی گونه هایش سر می خورد و بر صورت او می ریزد. چشمان محسن نیز غرق اشک می شود می خواهد چیزی بگوید و شاید از این همه فداکاریهای او تشکر کند اما گویی سخن در گلویش خفه شده است. ستاره که تاب دیدن آن صحنه را ندارد خود را عقب می کشد تا اندوه خود را از چشمان امیدوار محسن دور کند با این حرکت اشکی از چشمانش بر روی آخرین بازمانده شمع می ریزد شمع خاموش می شود. با ملحفه سفیدی سراسر بدن محسن را پوشانده اند. دست محسن در دستان ستاره گره خورده ستاره سرش را کنار تشک محسن گذاشته است. پنجره که پیرزنی در کنار آن ایستاده و به حیاط و درخت خشکیده چشم دوخته است؛ صدای بم آژیر آمبولانس و هم همه مردم از کوچه به گوش می رسد. فاخته ای بر درخت بدون برگ آوای سوزناکی می خواند. مادر پنجره را به آرامی باز می کند هوا صاف شده است و اثری از ابرهای تیره نیست. خورشید از جایی که ستاره چشمک می زد درحال طلوع کردن است. ******* محسن سوار بر ماشین خود در راه بازگشت به خانه است. روی صندلی عقب ماشین در کنار یک دوربین فیلمبرداری حرفه ای چند جعبه شیرینی یک هندوانه بزرگ پاکتهای پراز میوه و آجیل دیده می شود. برخورد قطرات درشت باران و حرکت شاخه های درختان نشانه دگرگونی هواست. لحظه به لحظه بر شدت باران اضافه می شود ، سیل از آسمان می بارد. برف پاکن ماشین با تلاش زیاد خود سعی دارد دریای آب را کنار بزند ، محسن می خواهد خود را زودتر به خانه برساند تا ستاره و سحر دخترش و مهمانان را بیشتر از آن منتظر نگذارد ؛ ناگهان احساس می کند ماشینش با چیزی بر خورد کرده از ماشین پیاده می شود، چند عدد نان روی زمین ریخته و کفش کتانی پاره ، پسرکی که نقش بر زمین شده و باران بی وقفه بر پیکربی جانش می بارد، چشمانش سیاهی می رود. خیابان خلوت است هیچ کس در آن نزدیکی ها نیست، می خواهد برود و پسرک را به حال خود رها کند ولی .... ** صف نانوایی بیش از حد شلوغ بود و او آخرین نفر درصف نانوایی ، دستهای کوچک خود را از سرما به هم می سایید تا از کرختی در بیاید ، صف آرام به جلو می رفت نوبت که به او رسید یک اسکناس سبز پنج تومانی مچاله ای را از گرمکن ورزشی آبی رنگ خود بیرون آورد و گفت : پنج عدد نون لطفا . نانوا چشم غره ای به او کرد سه تا نون و یه اسکناس دو تومنی رو بهش داد و گفت : باید به بقیه هم برسه یا نه؟ پسرک نگاهی به پشت سرش انداخت ؛ مردی با پالتو بلند سفیدرنگ و شیک پشت سرش ایستاده ، معلوم بود که تازه رسیده نانوا پس از کلی تعارف و تواضع بقیه نونها رو که رو هم ده تا می شد به آن مرد داد و گفت : ببخشید بیشتر از این نمونده – بغض گلوی پسرک را گرفته بود، به راحتی می تونستی خشم را از سرخی صورتش دید. نان ها رو برداشت بدون خدا حافظی و با حالتی قهر بطرف خانه به راه افتاد، خونه شون چند کوچه پایین تر بود. کوچه تقریبا تاریک بود چون اکثر چراغهای کوچه خامواش بودند و چاله چوله های کوچه خاکی از بارون شب قبل پر از آب شده بود. با هر قدم اشتباهی که برمی داشت کفشهای سوراخش پر از آب می شد و لرزشی تمام بدنش رو می گرفت. نور بالای یک ماشین از پیچ ته کوچه یه لحظه چشماش رو کور کرد؛ ماشین به سرعت بطرفش آمد خودش را رو مثل یه گربه کنار دیوار چسبوند، لاستیک ماشین تو یک چاله افتاد هرچی آب و گل بود پاشید به سر و صورت پسرک. ماشین بدون کوچکترین توفقی به راهش ادامه داد، صدای قهقه مستانه چند جوان از تو ماشین بلند بود که به پسرک بیچاره می خندیدند. در خونه رو که زد خواهرش نگین در روباز کرد خونه کوچیکی بود؛ مادرش وقتی اونو دید اول نونها رو گرفت داد به نگین. بعد خودش با دلجویی و دلسوزی لباسهای خیس پسرک رو درآورد، پسرک دندان هاش از شدت سرما به هم می خورد. اون رو کنار بخاری برد با یک حوله سر صورت بچه اش را خشک کرد. از اون سه تا نون تنها یکیش قابل خوردن بود. نون رو سه تایی باهم خوردند ولی سیر نشدند. فردای اون روز و روز بعدش پسرک بیچاره نتونست بره سر کارش ، چون سخت مریض شده بود. آن پسرک کسی جز خود محسن نبود *** و حالا .... سریع صندلی عقب ماشین را مرتب کرد و پسرک را روی صندلی خواباند، صورتش رنگ پریده بود؛ چهره معصومانه ای داشت. هر گاه چشماش رو باز کرد ناله ای سر می داد و مادرش رو صدا می کرد و دوباره چشماش رو بست. تو مسیر هر بار محسن چشمش به اون می افتاد کودکی خودش و درد و رنج هایی که کشیده بود تو ذهنش ترسیم می شد. باد سرد برگهای رنگارنگ پاییز رو تو هوا پخش می کرد و باران بی وقفه می بارید، ماشین رو کنار یه بیمارستان متوقف کرد؛ پسرک رو بغل کرد و با سرعت وارد بیمارستان شد. دکتر کشیک و پرستارها مشغول معاینه و پانسمان زخمهای پسرک شدند، زخمها زیاد جدی نبود ولی محسن اسرار داشت از سر پسرک عکس بگیرن تا خیالش راهت بشه. پلیس با محسن صحبت می کرد و جزیات تصادف رو ثبت می کرد. ندایی آشنا محسن رو صدا زد . محسن[ با حالتی مضطرب] : سلام پری، من با یه بچه تصادف کردم. پری : سلام حالا کجا بردنش؟ محسن : گفتم از سرش هم عکس بگیرن پری: نگران نباش چیز مهمی نیست ( او را دلداری می دهد) - پری از دوستان قدیمی و صمیمی ستاره زن محسن است – در اتاق جلو تابلو نور پری و محسن و دکتر پژمان در حال گفت و گو هستند دکتر : خوشبختانه ضربه ای به سرش نخورده ولی ! محسن : ولی چی ؟ آقای دکتر؛ دکتر : متاسفانه این عکس نشون میده که اون بچه تومور مغزی داره و باید هر چه زود تر عمل بشه و قسمت خاصی از عکس رو به پری و محسن نشون میده. محسن آهی از ته دل میکشد. محسن گواهی نامه اش رو به مامور پلیس می دهد و پسرک را که حالش کمی بهتر شده سوار ماشین میکنه و می خواد اون به خونه اش برسونه. پس از گذشت ربع ساعت کوچه به کوچه شدن، پسرک یک خونه قدیمی را نشون محسن میده. محسن متعجب به پسرک نگاه می کنه و میگه اینجا خونه شماست ؟ خانه، خانه کودکی محسن است مدتهاست که از آن خانه رفته اند و حالا این پسرک اونجا زندگی میکنه. صدای زنگ تلفن همراه. الو سلام – مگه چند بار زنگ زدی – نه اتفاق خاصی که نه نگران نباش - گوشی رو تو ماشین جا گذاشته بودم – دیر – الان ساعت چنده مگه – سحر حالش خوبه - مهمانها رفتن – تا نیم ساعت دیگه خونه هستم –بعدا تعریف می کنم – فعلا خدا حافظ. درب خونه دولنگه آبی رنگ وحاشیه سفید خانه ای با دیواری از آجرهای فرسوده، تیر برق چوبی با چراغی که طبق معمول همیشه خاموش بود. خاطرات آن خانه و کوچه کودکی دوباره در ذهنش نقش می گیرد. زنگ خانه را می فشارد ، پسرک کلیدی را از جیبش بیرون می آورد به آرامی در را باز می کند. پسرک : لطفا بفرمایید داخل. محسن پشت سر پسرک وارد خانه می شود. یک چراغ قسمت جلو تراس را روشن کرده و درخت بزرگ و خشکیده نارنج، موزاییک حیاط زیر پاهایش بالا و پایین می روند، حوض چهار گوش که ترکهای عمیق روی آن باعث می شد همیشه نیمه پر باشد و صدای برخورد باران به سطح آب حوض و ایجاد حبابهای کوچک و بزرگ برای محسن آشنا و جذاب است. سطح تراس سه پله از حیاط بالاتر است، تراس از تقاطع دو اتاق به صورت عمودی افقی به وجود آمده است. دو اتاق با درب و پنچره های چوبی و شیشه های ساده؛ همان خانه بدون کوچکترین تغییر. از پله بالا می روند؛ زن میانسالی در آستانه در اتاق ایستاده است محسن سلام می کند زن پس از سلام وتعارف او را به اتاق راهنمایی می کند؛ روی بخاری داخل اتاق ظرف آب که درون آن 2 عدد تخم مرغ و سه عدد سیب زمینی با هم درگیر هستند. مادر از علت دیر آمدن پسرش ولیاسهای گلی و پاره اش می پرسد. محسن جواب می دهد و حادثه را برای او شرح می دهد، مادر با آرامش خاصی سرش را تکان می دهد و زیر لب چیزی می گوید و شاید دعایی می خواند. در گوشه اتاق دختر کوچولویی کنار کیف مدرسه و دفتر و کتابهایش بخواب رفته. مادر از اتاق خارج می شود. هوای داخل و خارج اتاق تقریبا به یک اندازه سرد است. در گوشه ای دیگر اتاق چرخ خیاطی مشکی بر روی یک میز چوبی نارنجی قرارد دارد. گویی مادر پسرک با چرخ خیاطی خود چرخ زندگی را می چرخاند. محسن در افکار خود غرق گشته است؛ صدای ساعت شماته دار روی طاقچه گچی محسن را بخود می آورد. مادر با سینی وارد می شود مقداری سبزی، نمک و فلفل ، چند تکه نان بیات. با دست گیره ظرف را کنار سینی می گذارد دیگر آبی درون ظرف نمانده است. مادر تعارف می کند پسرک از مادرش می خواهد که او هم چیزی بخورد ولی می گوید که سیر است. محسن از نگاه مادر می داند که دروغ می گوید، محسن تکه ای سیب زمینی آب پز را بر می دارد در دهان خود می گذارد بلند می شود. با دست خود اشاره می کند که الان بر می گردد و از اتاق خارج می شود. با هندوانه ای در دست بسته ا ی آجیل و یک جعبه شیرینی و کیسه ای از میوه به داخل اتاق بر می گردد و از پسرک می خواهد چاقو بیاورد. گویا قصد دارد شب یلدا را در کنار آن خانواده بگذراند. هندوانه با ضربه چاقو به دو نیم می کند هندوانه ای چون قند سفید که با لبخند مادر و پسرک و لبخند خود محسن شیرینی خاصی پیدا می کند، با خنده های آنها که حالا تقریبا شبیه قه قهه شده خواهر پسرک نیز بیدار می شود. در حالت خواب و بیداری سلام می کند، محسن دست نوازشی بر سر او می کشد؛ دختر با چهره بهت زده به او نگاه می کند. از نگاه معصومانه او در می یابد از مهر پدر محروم بوده است، قاب عکس کوچک و رنگ پریده روی دیوار فرضیه اش را کامل می کند. عکسی که چهره آشنا دارد برای او، فکر می کند او را می شناسد و یا .... زنگ تلفن همراه – سلام الان حرکت میکنم – باشه – الان می آم – خدا حافظ. کنار در اتاق در حال پوشیدن کفشهایش است از همه خدا حافظی می کند مادر از پسرش می خواهد محسن را تا بیرون منزل بدرقه کند – باران تقریبا بند آمده است صدای شرشر آب از ناودان حلبی آهنگ دلنشینی می نوازد - ابرها به سرعت از جلو روی ماه در حرکت اند ، قطرات درشت آب روی شاخه های خشکیده درخت نارنج و بازتاب نور مهتاب در آن مانند گردنبندی از الماس می درخشند. محسن سوار ماشین است کارت ویزیت خود را با چند عدد اسکناس درشت به پسرک می دهد پسرک به زحمت پول را می پذیرید؛ محسن از پسرک خدا حافظی می کند هر بار که لاستیک ماشین به چاله های کوچه خاکی می افتد دریای آب به اطراف پخش می گردد. ماشین در سیاهی کوچه از نگاه پسرک گم می شود – صدای بسته شدن درمنزل**** خیابان خلوت شده، طبیعت شب سکوت و بازتاب نور چراغهای شهر روی خیابون خیس جلوه ای رویایی و رومانتیک را به نمایش گذاشته؛ محسن ماشینش را کناری پارک کرد و دوربین فیلمبرادری خود را از صندلی عقب برداشت از ماشین پیاده شد و مدتی از آن صحنه ها فیلم گرفت. جویهای کنار خیابان از آب لبریز بود و قوطی های خالی نوشابه و برخورد آن با هم سمفونی شادی را اجرا می کنند، برخورد دانه های ریز شبنم روی گونه هایش او را نوازش می دادند و بوی باران تو شب مهتاب اونو مدهوش کرده . احساس آزادی احساس رهایی وآرامش تمام اتفاقات آن شب را فراموش کرد. تا خانه راهی نمانده بود ماشین را روشن کرد. به خانه که رسید جز چراغ جلو درب ورودی بقیه چراغها خاموش بودند ؛ به آرامی وارد خانه شد جعبه شیرینی و آجیل و پاکت میوه ها را روی میز اوپن آشپزخانه گذاشت. ستاره و سحر خوابیده بودند کوهی از ظرف غذا روی ظرفشوی ایجاد شده بود؛ روی کاناپه کنار شومینه خود را ولو کرد؛ ساعت از دو نیمه شب گذشته بود پلکهایش سنگین شده بود شعله های آتش شومینه با ریتم خاصی می رقصیدند بدون هیچ کوششی به خواب رفت خوابی عمیق انگار یک هفته بیداری کشیده بود چشمانش زیر پلکهایش می لرزید شاید کابوس می دید پیشانیش عرق کرده بود ضربان قلبش تندتر می زد قطره آبی از بالا بر روی گونه اش ریخت با خود اندیشید که شاید دوباره سقف خانه چکه می کند از باران دیشب. پاهایش لمس شده بود احساس سرما می کرد شاید شومینه خاموش شده چشمانش را بسختی گشود سیمای ستاره با چشمانی غرق در اشک با شمعی در دست که نیم رخ صورتش روشن بود بر بالین خود دید، دانست برق رفته است ولی چرا ستاره گریه می کند ناگهان بیاد سحر دخترش افتاد شاید برایش اتفاقی افتاده با صدایی خفه چند بار سحر را صدا کرد ولی آنقدر بی صدا می گفت که حتی ستاره هم در کنارش نمی شنید. صدای باران را می شنید ولی دیشب که هوا صاف شده بود چرا دوباره باران می بارد؛ صدای مبهم قرآن می آمد. گوشش را تیز کرد صدا آشنا بود صدای مادر پسرک، ولی او در خانه آنها چه می کند؟ کی آمده و... در خانه خود احساس غریبی می کرد فضای خانه برایش مرموز شده بودند. کم کم چشمانش به نور محیط عادت کرد می خواست با تمام وجود جیغ بکشد شاید از آن کابوس رهایی یابد. او در خانه آن پسرک چه می کرد؟ یا خانه کودکی خود. دستان گرم ستاره صورتش را نوازش میداد. می خواست از جایش برخیزد ولی انگار به تخت بسته شده بود اختیار پاهایش را از دست داده بود حرکت سرما از سمت پاها به طرف بالا را احساس می کرد. شمع کنارش خاموش شده بود دستش در دستان ستاره گره خورده بود ناگهان نوری سفید اتاق را روشن کرد هیچ چیز را نمی دید هیچ چیز را نمی شندید حتی نفس خودش را //* سکوت مطلق و دیگر هیچ* //. پایان ////عشق یعنی هست و هستی را در آتش سوختن / عشق یعنی ساختن مانند شمعی سوختن///
چند نکته ی جالب در مورد ویندوز
بازی ورق ((Solitaire
اینکار را باید تو ویندوز اکس پی و بازی ورق بکنید. بازی ورق را اجرا کنید و کلیدهای ALT+SHIFT+2 را با هم فشار دهید. به همین راحتی شما برنده میشید.
ویندوز ایکس پی تصاویر بامزه
اینکار تو ویندوز اکس پی نسخه Professional عمل میکنه. اول به اینترنت وصل شوید و سپس تو ی کادر RUN عبارت
telnet bingo.ru را تایپ کنید. شما شاهد تصاویر با مزه ای خواهید بود.
Winamp چرخاندن ماهی
برنامه ی Winamp را اجرا کرده و توسط منوی آن یا فشردن کلید های Ctrl+P به قسمت Preferences بروید. حال در بخش Plug-ins گزینه ی Input را کلیک کنید بعد روی Nullsoft Vorbis Decoder دوبار کلیک کنید و در جعبه ی باز شده گزینه ی About را انتخاب کنید. یک ماهی کوچک را در سمت چپ می بینید ! اگر میخواهید کمی با آن بازی کنید کافیست تا روی آن کلیک کنید ... هر چه که شما سریعتر روی آن کلیک کنید سرعت چرخش ماهی افزایش می یابد ، همچنین سرعت چرخش آن نیز توسط یک عدد به شما نشان داده میشود. ( اینکار توی Winamp 5 عمل میکنه)
WinRAR سقوط کتابها
برنامه WinRAR را اجرا کنید و از منوی Help گزینه About را انتخاب کنید. حالا روی کتابها کلیک کنید. میبینید که کتابها شروع به افتادن میکنند.
Microsoft Word یک شوخی بامزه !
ابتدا برنامه Word را اجرا کنید. یک پرونده ی جدید باز کرده و عبارت =rand(200,99) را عینا در آن تایپ یا کپی کنید.
حال کلید Enter را فشار داده و چند لحظه صبر کنید ! این هم از کارهای بامزه ی آقای گیتس .
تر جمه ش هم اینه --- روباه قهوه ای سریع روی سگ تنبل پرید ---
Acrobat Reader یک ترفند جالب !
اینکار توی نسخه 4 برنامه Acrobat Reader عمل میکنه. برنامه ی آکروبات ریدر را باز کنید.
مسیر Help>About Plug-ins>Acrobat Forms را انتخاب کنید.
کلیدهای Ctrl+Alt+Shift را نگه داشته و روی دکمه ی Credits کلیک کنید.
Image Ready و Photoshop دو تصویر دیدنی
اینکار تو نسخه 7 و 8 عمل میکنه. کلیدهای Alt+Ctrl یا Ctrl را نگه داشته و از منوی Help گزینه ی About را انتخاب کنید .
Internet Explorer 5.0 سازندگان و کتابهای رنگارنگ
1.برنامه ی Notepad را بازکنید.
2.متن زیر را در آن کپی کنید :
<!-- introducing the Trident team -->
3.حالا فایل را با نام test.htm ذخیره کنید.
4.حالا فایل ساخته شده را با Internet Explorer باز کنید.
اینکار فقط تو نسخه 5 عمل میکنه.
Internet Explorer صفحه ی آبی
1.برنامه ی Internet Explorer را بازکنید.
2.در نوار آدرس متن زیر را وارد کنید و کلید اینتر را فشار دهید :
About:Mozilla
این هم یک نوع دشمنی مایکروسافت با موزیلا!
اینکار در نسخه 4 به بالا عمل میکنه.
Microsoft Windows
اگر میتونید پوشه ای به نام Con بسازید. محاله !!
Winamp 5+
اینکار در وینامپ نسخه 5 به بالا عمل میکنه.
1.برنامه را اجرا کنید . اگر پوسته ی برنامه را عوض کرده اید آنرا به Modern تغییر دهید.
2.حالا در حالی که پنجره ی برنامه در حالت انتخاب است عبارت NULLSOFT را تایپ کنید. توجه کنید که موقع تایپ حرف L پنجره ی انتخاب فایل ظاهر میشود که باید هر دو بار آنرا Cancel کنید.
3.حالا یک موزیک پخش کنید!
میبینید که هماهنگ با آهنگ پوسته ی برنامه محو یا ظاهر میشود! خیلی قشنگه!!!
در بین ماههای قمری دو ماه است که به عبادات ویژه ای اختصاص یافته است .
1- ماه مبارک رمضان که در این ماه بندگان به یک نوع عبادت فردی یعنی روزه داری دستور داده شده اند.
2- ماه مبارک ذی الحجه که در این ماه بندگان امر به عبادت جمعی یعنی مناسک پر عظمت حج امر شده اند.
ماه ذی الحجه ماه شور و نشاط و مانور مسلمانان و به نمایش گذاشتن قدرت اسلام است. در این ماه هر مسلمانی در هر نقطه ی کره زمین که باشد در صورتی که عذری نداشته باشد خود را به مرکز ثقل عالم ملک
می رساند وهمراه با سایر مسلمانان از رنگ و نژادهای مختلف در کنار یکدیگر سرود وحدت و یگانگی می سرایند.
مسلمانان آفریقایی در کنار و دوش به دوش مسلمانان اندونزی آمریکایی اروپایی ژاپنی ایرانی عرب فیلیپینی برزیلی اسپانیولی و...
قرار می گیرند و ندای دلنشین
لبیک اللهم لبیک لا شریک لک لبیک
را سرمی دهند. آه چقدر مشتاقم که من نیز روزی در این همایش جهانی مسلمین شرکت نمایم.
اما فردا اول ذی الحجه روزه آن بسیار تأکید شده و امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند هر کس فردا را روزه بدارد ثواب هشتاد ماه روزه داری برای او ثبت می شود.
ضمنا در روز اول ذی الحجه بود که وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آیات ابتدای سوره برائت را به ابوبکر دادند که به مکه نزد کفار ببرد و بر آنان ابلاغ نماید (بنا بر مصالحی) در این هنگام حضرت جبرئیل علیه السلام نازل شد و از جانب پروردگار به ایشان پیام داد که باید شخصی از خودت این آیات را برای ابلاغ ببرد و کار هر کسی نیست. لذا پیامبر حضرت امیرالمومنین علیه السلام را فرستادند و ابوبکر را از نیمه راه به مدینه باز گرداندند و حضرت علی علیه السلام این مأموریت مهم را به انجام رساندند.
و مناسبت دیگراول این ماه شریف پیوند نورانی وصال حضرت علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیها السلام است.که در واقع بن امامت از سلاله این دو بزرگوار نهاده شد روزی که ملائک عرش را آذین بستند و فرشتگان مقرب بهترین درودها و تبریکات را خدمت پامبر اسلام به هدیه آوردند .
من نیز این روز مبارک را خدمت امام زمان علیه السلام و همه شیعیان تبرک عرض می کنم.
سلام دوستان
باز هم با دست پر برگشتم!
چند تا تحقیق آوردم اینا رو فعلا داشته باشین تا بعد....
فقط زود دانلود کنید تا پاک نشدن!!!
موضوع تحقیق: پروین اعتصامی
http://www.69mb.net/users/ame1363/project/Parvene.doc
موضوع تحقیق: سخنان اقتصادی نهج البلاغه
http://www.69mb.net/users/ame1363/project/nahjolbalage.doc
موضوع تحقیق: طرح های رسول خدا برای گسترش اسلام
http://www.69mb.net/users/ame1363/project/eslam.doc
موضوع تحقیق: عدل الهی
http://www.69mb.net/users/ame1363/project/adl.doc
موضوع تحقیق: فناوری های نوین اکتشاف
http://www.69mb.net/users/ame1363/project/oil.doc
موضوع تحقیق: کندانسورها
http://www.69mb.net/users/ame1363/project/condensor.doc
نظر فراموش نشه
حق یارتان
بدرود
This poem was nominated poem of 2005.
Written by an African kid, amazing thought :
"When I born, I Black, When I grow up, I Black,
When I go in Sun, I Black, When I scared, I Black,
When I sick, I Black, And when I die, I still black...
And you White fellow,
When you born, you pink, When you grow up, you White,
When you go in Sun, you Red, When you cold, you blue,
When you scared, you yellow, When you sick, you Green,
And when you die, you Gray...
And you call me colored???.. ......."
*************************
این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال 2005 شده که
توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره :
وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم،
وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم،
وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم...
و تو، آدم سفید،
وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی،
وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی، وقتی سردت میشه، آبی ای،
وقتی می ترسی، زردی، وقتی مریض میشی، سبزی،
و وقتی می میری، خاکستری ای...
و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟.........