گچساران بلاگ عشق
ابوطالب - ♥۞گچساران بلاگ عشق۞♥
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به نعمت پروردگارتان ـ عزّوجلّ ـ اعتراف کنید و از همه گناهانتان به سویش توبه نمایید که خداوند، بندگان سپاسگزارش را دوست دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
مهدی(69)
لینک دلخواه نویسنده

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :200
بازدید دیروز :10
کل بازدید :454660
تعداد کل یاداشته ها : 350
103/9/22
11:16 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
ابوطالب[68]
گچساران نام یکی از شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد است که 40 درصد از نفت کشور رو تامین می کنه ولی از محروم ترین شهرهاست و بیکاری در اون بیداد میکنه!

خبر مایه
پیوند دوستان
 
کرانه گمنام روانشناسی موفقیت دخترونه ♥...دست نوشته های من...♥ هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره) همه رنگ کسب درآمد اینترنتی نمازخانه بوستان بهاره اخبار ماهواره و سافتکم و دانلود آفلاین کرانه گمنام شور عاشقانه دانلود ...فروش ... عکس و .... حکایت فروشگاه ویژه لوازم شوخی شوکی(آی دیدن داره) نسل برتر کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! جوک رضایی بلاگ esperance دقیق ترین آکورد های گیتار ..::@@صدای سکوت@@::.. بیایید پاک شویم(ترک خودارضایی) .: مدیا بلاگ :. مرکز دانلود رایگان آهنگ موزیک موسیقی و ترانه نسیم یاران به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم... گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران باستان ، مصر باستان ‍، ساخت و تبادل بنر، اطلاع رسانی و برترین دست نوشته ها پرهیزگار عاشق است ! جاده خدا عمو اکبر %% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%% حسنی وب تا ریشه هست، جوانه باید زد... خلوت تنهایی xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx اس ام اس سرکاری اس ام اس نیمه شبی و اس ام اس ضدحال اس ام اس عاشقانه موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین شهید محمدهادی جاودانی (کمیل) ● بندیر ● Manna .: شهر عشق :. پایگاه اینترنتی دیتا عشق طلاست السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله ! آزاد اندیشان پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان گروه اینترنتی جرقه داتکو هم نفس تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر ****شهرستان بجنورد**** روژمان بوی سیب سایت روستای چشام (Chesham.ir) لنگه کفش تپلی ها دوستانه عشق شبستان .:شاه تورنیوز-shahtor.ir-شاه تور:.جدید93|عکس جدید93 پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار

=>(فرهنگ لغات دانشجویی)<=



اعتراض دانشجو : بایکوت

شماره دانشجویی : مدرک جرم

اعتراض برای کیفیت غذا : می خواهم زنده بمانم

روز پرداخت وام دانشجو : روز فرشته

دانشجوی اخراجی : مردی که به زانو در آمد

دانشجوی مشروطی : مردی که موش شد

آینده تحصیل کرده : دست فروش

کلاس های ساعت 12-2: خواب وبیدار

رئیس دانشگاه : مرد نامر

تصویب شهریه برای دانشجویان : تاراج

استاد راهنما : گمشده

به دنبال سرویس : دونده

آشپزهای سلف سرویس : هفت سامورائی

ازدواج دانشجوئی : عروسی خوبان

دانشجویی که تغییر رشته داده : بازنده

بوفه دانشگاه : غارتگران

سرویس دانشگاه : اتوبوسی بسوی مرگ

امید به بهبود اوضاع : توهم

غذای امروز : سلف self

گردهمایی استادان : دسیسه

کتابخانه دانشگاه : خانه عنکبوتان

پاس کردن یک درس: یکبار برای همیشه

ژتون فروشی : آژانس شیشه ای

علت نیافتن بعضی از دانشجویان : رابطه پنهان

رئیس دانشکده : سناتور

التماس برای نمره : اشک کوسه

امور دانشجویان : سایه شوگان

سوار شدن به اتوبوس : یورش

نماینده کلاس : بهترین فرد بد

ترم آخر : بوی خوش زندگی

پایان نامه : زندگی دیگر هیچ
سالهای پیش از دانشگاه : آن روزهای خوش

دانشجوی تازه وارد : هالوی خوش شانس

ثبت نام ترم جدید : ده فرمان

دانشجویان ساکن خوابگاه : جنگجویان کوهستان

خوابگاه شهرک : اینجا آخر دنیاست

دانشجوی پزشکی : به خاطر یک مشت دلار

دانشجوی اد بیات : نان و شعر

وام تحصیلی : جهیزیه رباب

خوابگاه دا نشگاه : خانه کوچک

خانواده دانشجویان : بینوایان

دانشگاه آزاد : جیب برها به بهشت نمی روند

دانشجوی مدل رپی : الو، الو، من جوجوام

دانشجوی فوق لیسانس : قهرمان قهرمانان

انتخاب درس افتاده : زخم کهنه

استاد دانشگاه : یک گروه خشن

اولین امتحان : اولین خون

شب امتحان : امشب اشکی میریز

مراقبین امتحان : سایه عقاب

شاگرد اول کلاس : مردی که زیاد می دانست

تقلب : عملیات سری

تدریس در دانشگاه : تجارت

روز دریافت کارنامه : روز واقعه

تعطیلات بین ترمی : روزهای خوب زندگی

دانشجوی فارغ التحصیل : دیوانه از قفس پرید

مسئول خوابگاه : کاراگاه گجت

انصراف دادن : فرار بسوی خوشبختی

ادامه تحصیل تا دکترا : دیدار در استانبول

وعده رئیس دانشگاه : بلوف

تصویه حساب : خط پایان

شیرینی گرفتن از فارغ تحصیلی : ضربه آخر

عمر دانشجو : بر باد رفته

********************************

نظر فراموش نشه!

حق یارتان

بدرود


86/8/18::: 6:8 ص
نظر()
  
  

با عرض سلام خدمت تمامی بازدیدکننده های این وبلاگ به خصوص دوستان همشهری خودم
بله باز هم با خبر از گچساران برگشتم.
خبری که چند ماه پیش قول آن را به شما داده بودم.
بله اون خبر اینه:
=>(اولین)<= همایش =>(ملی)<= نفت،گازو پتروشیمی اسفند ماه امسال در گچساران برگزار می شود.
این همایش از جنبه های بسیار زیادی برای ما دارای اهمیت است.

بگذارید قبل از هر چیز به انتقادی که دوستی گچسارانی لطف کردند برای ما نوشتند اشاره کنم.
اصلا دلم نمیاد که دست توش ببرم، برای همین هم دقیقا نظر این دوست را برای شما می نویسم:
******************
نویسنده: محمد.ا:
عزیزان سلام
شما که زحمت می کشید کاری کنید که دردی از مردم محروم گچساران باز کند و یا آنها را آگاه کند. رادیو تلویزیون تمام شبانه روز راجع به دین و مذهب صحبت می کند و کسی هم به آن توجه ندارد بعلاوه صدها نشریه و کتاب مفت و مجانی هم توزیع می کند. شما چه می خواهید از تکرار آنها. مردم گچساران بر سر کنج گرسنه می خوابند. ببینید با این پول ها چه کار می کنندو وسهم منطقه چیست؟
******************
بله واقعلا سهم منطقه نفت خیز گچساران از این همه نفت چیه؟
جواب رو من می دونم . سهم ما محرومیته و بس!!!!!
آره حرفای این دوست عزیز حرف دل 90 درصد گچسارانی هاست.
در پی بحث و گفتگویی که چندی پیش با فرماندار داشتیم در این مورد به ما این چنین جواب دادند:
که در زمان رییس جمهوری آقای خاتمی 2 در 1000 نقت به ما تعلق گرفت که هنوز هم به ما پرداخت می شود و استان به خصوص یاسوج هیچ سهمی از این بودجه ندارد و تمام و کمال به گچساران می رسد.
و در پاسخ به این سئوال که پس این پول ها کجا خرج می شوند پاسخ درست و حسابی به ما ندادند و فقط به این حرف بسنده کردند که همه آنها خرج نوسازی شهر و آسفالت جاده ها و پارک ها و طرح های عمرانی عقب مانده می شود به طوری که قرار شده از فلکه فرودگاه تا فلکه گل نرگس را به طور کامل با فضای سبز پر کنند.
و نکته مهم این بود که اشاره داشت مرکز استان هیچ گونه سهمی در این مورد ندارد چیزی که اکثر همشهری ها برعکس آن را فکر می کنند.
به علاوه ایشان اضافه کردند که بنا به قول رییس جمهور کشورمان آقای دکتر احمدی نژاد قرار است این 2 در 1000 نفت برداشته شود و مقدار آن به 2 در 100 افزایش یابد.
و طبق آخرین خبرها این لایحه به مجلس ارایه شد ولی نمایندگان مجلس با آن مخالفت کردند و در جواب مخالفتشان گفتند که مقدار 2 در 100 نفت پول بسیار زیادی است و ما نمی توانیم آن را اختصاص به منطقه خاصی مانند گچساران دهیم و اگر شرایطی بوجود آید که مثلا این هزینه خرج شهر های محروم دیگری هم شود و آنها را هم در بر گیرد ما قبول می کنیم و با مخالف عده ی دیگری از نمایندگان که می گفتند ممکن است شهر هایی باشند که محروم هستند و هیچ سهمی از تولید نفت ندارند روبه رو باشیم روبه رو شدند و به نتیجه درست و حسابی نرسیدند.
من هنوز خبری از نتیجه ندارم در صورتیکه شما خبر جدیدتری از نتیجه این لایحه دارید برای من حتمن بنویسید.
----------------------

در این بین همانطور که چند ماه پیش به شما گفتم قرار شده است که اولین همایش ملی نفت،گاز و پتروشیمی به میزبانی گچساران و با پیگیری های معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران اسفند ماه 1386 ور روزهای 14 و 15 و 16 اسفند ماه در دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران برگزار شود.
برگزارکننده گان این همایش:
دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران-شورای پژوهشی منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی- انجمن مهندسی شیمی ایران

با مشارکت:
شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران-شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب-شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران
اهداف همایش:
1-آشنایی با آخرین دستاوردهای علمی،صنعتی و جدیدترین متدهای پژوهشی انجام یافته
2-تلاش برای افزایش تعاملات و هماهنگی بین اندیشمندان و مراکز علمی، پژوهشی و صنعتی کشور در حوزه تخصصی نفت،گاز و پتروشیمی
3-همکاری و کوشش برای ارتقاء سطح آموزش و پرورش در رشته های مرتبط با نفت، گاز و پتروشیمی
4-آشنایی پژوهشگران و متخصصین صنایع با منطقه نفت خیز گچساران
محورهای نخستین فراخوان مقالات :
پدیده های انتقال
ترمودینامیک
فرآیندهای جداسازی
فرآیندهای تکنولوژی زیستی
نانو تکنولوژی
مدلسازی، شبیه سازی و کنترل
سینتیک کاربردی و طراحی راکتور
فرآیندهای مهندسی شیمی
مهندسی محیط زیست
آموزش مهندسی شیمی
کاتالیست های صنعتی
کاربرد کامپیوتر در مهندسی شیمی
مهندسی اکتشاف
مهندسی حفاری
مهندسی مخازن
مهندسی بهره برداری
زمین شناسی نفت
فرآیندهای تولید ترکیبات پلیمری اکسیژن دارسنگین
مهندسی پتروشیمی
فرآیندهای تولید ترکیبات اولفینی
ایمنی و بازرسی فنی
----------------------
آخرین فرصت ارسال چکیده مقالات: 25/9/86
آخرین فرصت ارسال اصل مقالات : 25/10/86
آخرین فرصت ثبت نام : 27/11/86
آدرس دبیرخانه همایش: کهگیلویه و بویراحمد شهرستان گچساران کوی شهید مدرس مجتمع دانشگاهی(سایت)
تلفن: 3334607-0742
نمابر: 3334751-0742
و این هم آدرس اینترنتی همایش:
http://www.ncogp.ir

-----------------------
چه بسا که با برگزاری این همایش که برای اولین بار در کشور و برای اولین بار در گچساران برگزار می شود دری از مشکلات مردم محروم گچساران باز شود و کمی از بیکاری جوانان گچسارانی کاسته شود.
به امید روزهای طلایی برای همه شما عزیزان
منتظر شنیدن حرف ها و نقطه نظرات و انتقادات سازنده شما هستیم.
حق یارتان
بدرود


86/8/18::: 6:7 ص
نظر()
  
  

بازی معروف ماریو با حجم پایین

نام نوع حجم دانلود
ماریو بازی 78kb دانلود


86/8/17::: 11:32 ص
نظر()
  
  
 

بیش از عشق بر تو عاشقم        I Love You More Than Love

نا ممکن است که احساس خود را نسبت به   it is impossible to capture in

با واژه ها بیان کنم.  words the feelings I have for you

اینها سرشارترین احساساتی هستند   they are the strongest

 که تا کنون داشته ام   feelings that I have ever had

با این همه   about anything

هنگامی که می خواهم اینها را yet when l try to tell you them

به تو بگویم و یا بنویسم، Or try to write

واژه ها حتی نمی توانند ذره ای از ژرفای احساساتم را بیان  کنند.  them to you the words do not even begin to touch the  depths of my feelings

گرچه نمی توانم جوهر این احساسات شگفت انگیز را بیان کنم،  And though I cannot explain the essence of these phenomenal feelings 

می توانم بگویم آن گاه که با توام چه احساسی دارم. I can tell you what I feel like

When I am with you

آن گاه که با توام، When I am with you

احساس پرنده ای را دارم که آزاد و رها در آسمان آبی پرواز می کنم.         

it is as if I were a bird Flying freely in the clear blue sky.


  
  
 

سلام به تمام دوستان گل عزیز تر از جانم

واقعا شرمنده که در این چند مدت نمی تونم هر روز آپ کنم.

از شما دوستان واقعا از ته دل متشکرم که ما را فراموش نمی کنید.

این مطالب را در یکی از پوشه های کامپیوترم پیدا کردم نمی دونم از کجا گیر آورده بودم ولی دیدم خالی از لطف نیست که برای شما هم بنویسم.

امیدوارم که خوشتون بیاد.

***********************************

دختر خانم ها:(از ۱۴ تا ۲۸ سالگی)
سن ۱۴ سالگی : یکی که می گفت چطوری؟ میگفتن ... خوبم مرسی ... حالا میگن مرسی خوبم
سن 15 سالگی : هر کی بهشون بگه سلام ... میگن علیک سلام ... نقاشیشون بهتر میشه » بتونه کاری و رنگ آمیزی
سن 16 سالگی : یعنی یه عاشق واقعیند ... فردا صبح هم میخوان خودکشی کنن ... شوخی هم ندارن
سن 17 سالگی : نشستن و اشک می ریزن ... بهشون بی وفایی شده ... کوران حوادث
سن 18 سالگی : دیگه اصلا عشق بی عشق ... توی خیابون جلوی پاشون رو هم نگاه نمی کنن
سن 19 سالگی : از بی توجهی یه نفر رنج می برن ... فکر می کنن اون یه آدم به تمام معناست
سن 20 سالگی : نه , نه ... اون منو نمی خواست آخرش منو یه کور و کچلی می گیره ... می دونم
سن 21 سالگی : فقط سن 27-28 سالگی قصد ازدواج دارن ، فقط
سن 22 سالگی : خوش تیپ باشه ، پولدار باشه ، تحصیلکرده باشه ، قد بلند باشه ، خوش لباس باشه ... آخ که چی نباشه
سن 23 سالگی : همهء خواستگارا رو رد می کنن
سن 24 سالگی : زیاد مهم نیست که چه ریختییه یا چقدر پول داره ، فقط شجاع باشه ، ما رو به اون چیزی که نرسیدیم برسونه
سن 25 سالگی : اااااااه ، پس چرا دیگه هیچکی نمی یاد... هر کن میخواد باشه ، باشه
سن 26 سالگی : یه نفر می یاد ، همین خوبه ، بله
سن 27 سالگی : آخیش
سن 28 سالگی : کاش قلم پات می شکست و خواستگاری من نمیومدی

******************************************************
آقا پسر ها:(از ۱۴ تا ۲۸ سالگی)
سن 14 سالگی : تازه توی این سن، هر رو از بر تشخیص میدن . اول بدبختی
سن 15 سالگی : یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن ... از قیافه خودشون بدشون می یاد
سن 16 سالگی : توی این سن اصولا راه نمیرن، تکنو می زنن ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن
سن 17 سالگی : یه کمی مثلا آدم میشن ... فقط شعرهاشون و بلند بلند می خونن ... یادش به خیر اون روزها که تکنو نبود راکن رول می خوندن
سن 18 سالگی : هر کی رو می بینن تا پس فردا عاشقش میشن ... آخ آخ ...آهنگ های داریوش مثل چسب دو قلو بهشون می چسبه
سن 19 سالگی : دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن ... تیز میشن ... ابی گوش میدن
سن 20 سالگی : از همه شون رو دست می خورن ...ستار گوش میدن که نفهمن چی شده
سن 21 سالگی : زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن ... مثلا عاقل می شن
سن 22 سالگی : نه می فهمن که زندگی همش عشقه ... دنبال یه آدم حسابی می گردن
سن 23 سالگی : یکی رو پیدا میکنن اما مرموز میشن ... دیدشون عوض می شه
سن 24 سالگی : نه... اون با یه نفر دیگه هم دوسته ...اصلا لیاقت عشق منو نداشت
سن 25 سالگی : عشق سیخی چند؟ ... طرف باید باباش پولدار باشه... حالا خوشگل هم باشه بد نیست
سن 26 سالگی : این یکی دیگه همونیه که همهء عمر می خواستم ... افتخار میدین غلامتون باشم ؟
سن 27 سالگی : آخیش
سن 28 سالگی : کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم

نظر شما چیه؟کامنت فراموش نشه؟!

حق یارتان

یا علی

بدرود


86/8/17::: 7:2 ص
نظر()
  
  
 

اگر فکر می کنی که رفتنت باعث شکستنم می شود

اگر فکر می کنی که از پس رفتنت اشک می ریزم

اگر فکر می کنی که با نبودنت لحظه هایم خالی می شوند

اگر فکر می کنی که هر لحظه دلم برای بوسه هایت تنگ می شود

اگر فکر می کنی که بی تو می میرم

بسیار درست فکر کرده ای

خب تو که می دانی نبودنت را تاب نمی آورم

...پس بمان


  
  
 

مادر بزرگ تنها نوری از خدا در صورتش بود

مادر بزرگ آن فرشته ی زیبایم

 وقتی با آن صدای قشنگش سرودی میخواند قلبم را به آتش میکشیددر دلم غوغایی برپا میکرد من عاشق بودم عاشق مادر بزرگ

عاشق دستان چروکیده اش و کمر خمیده اش

عاشق آن نگاه های آکنده از محبتش  عاشق آن چهره ی با ابهتش

در هر ردیف از چروکهای پیشانیش سالها تجربه نشسته بود

وقتی برایم از گذشته هایش تعریف میکرد احساس میکردم میخواهد درس زندگی به من بیاموزد درسی که خودش سالها برای بدست آوردنش زجر کشیده بود درسی که سرتاسرش بوی زندگی میداد او مرا با خود آشنا کرد و راه درست را به من نشان داد

وقتی برای آخرین بار مادر بزرگ این فرشته ی خدایی نگاهم میکرد

از سنگینی نگاهش قلبم لرزید چشمانم بسته شد فکرم در گذشته ها پرسه میزددر روزهای خوش با او بودن و تنها دو گوشم با صدای رنگینش بود صدایی که در آن لحنی از عشق و صداقت موج میزد دستی بر موهایم کشید و در یک جمله برایم آرزوی سعادت کرد...

 13 سال از رفتنش میگذرددلم برایش تنگ شده است

احساس سردی میکنم و حالا میفهمم بی او هیچ سعادتی ندارم

با خود میگویم اگر مادر بزرگ امروز پیشم بود زندگی بر من چه میگذشت؟آیا در این شرایط سخت مرا پند میداد ؟ با من همدردی میکرد و پا به پایم اشک میریخت؟به دردهایم گوش میداد؟ و دوباره با آن نگاه معصومش مرا آرام میکرد؟

میدانم مادر بزرگ مرا میبیند صدایم را میشنود و دردم را میشناسد

پس با صدای بلند میگویم

مادر بزرگ محتاجتم مادر بزرگ دوستت دارم

تقدیم به همه ی مامان بزرگا


  
  
 

کسی زمن پرسید برای چه زنده ای؟

                ومن برای زندگی خویش تورا بهانه کردم

 

 

**زندگی مانند شهد گلیست که زنبور زمان میخوردش و چیزی نمیماند جز عسل خاطره ها**


  
  

آه ای خدای قادر بی همتا . . .

 

عشقی به من بده که مرا سازد

 

           همچون فرشتگان بهشت تو ...    

 


  
  
 

سلام دوستان

این مطلب را هم توی کامپیوترم پیدا کردم و باز هم نمی دونم از کجا بود!

ولی خالی از لطف ندیدم که براتون ننویسمش.

برای همین امیدوارم که خوشتون بیاد.

عشق از دید حاج آقا : استغفرالله باز از این حرفای بی ناموســی زدی ؟
( جمله عاشقانه : خداوند همه جوانان رو به راه راست هدایت کنه )
۲.عشق از دید یک ریاضیدان : عشق یعنی دوست داشتن بدون فرمـــول !
( جمله عاشقانه : آه عزیزم به اندازه سطح زیر منحنی دوستت دارم )
۳.عشق از دید رحیم گوشکوب بقال سر کوچه : والا زمان ما عشق رسم نبود . ننمـون رفت این فاطی اتوماتیک رو واسمون گرفت !
( جمله عاشقانه : هوی فاطی شام چی داریم ؟ )
۴.عشق از دید مرتضی ایدزی ( در زندان ) : اوچیکتیم عشقی !
( جمله عاشقانه : خاک زیر پاتیم ... نشاشی که گل میشیم )

۵.عشق از دید ننه بزرگم : نزن ننه این حرفارو ! راستی این دختر بتـــــــول خانوم خیلی دختر خوب و با کمالاتیه !
( جمله عاشقانه : بریم خواستگاری ... )

۶.عشق از دید دوست دخترم : عزیزم تو که عاشقمی پس چرا هزینـــــــه جراحی دمـــــاغمو نمیدی ؟! واسه ناهار هم بریم سورنتو ... نادیا و دوستشم میان .... دوست نادیا واســـش یه ماتیز گرفته ! تو حتی حاضر نیستی واسه مــن که اینهمه دوستت دارم یه پراید بخری ؟!
( جمله عاشقانه : عزیزم گوشی سونی میخوام ... راستی دوستت هم دارم! )

۷.عشق از دید غلام شوفر : رادیاتور عشق من از برایت جوش آمده ! باور نداری بر آمپرم بنگر!
( جمله عاشقانه : عزیزم دوست دارم ! بووووو بوووووو بوووووغ )

۸.عشق از دید دخترای ترشیده : خدا جون یعنی میشه بیاد خواستگاریم ؟!!
( جمله عاشقانه : یا شابدالعظیم ۱۰۰۰ تومن نذرت که بیاد خواستگاریم )

۹.عشق از دید ارازل و اوباش: عشق مشق سرش گرده ! خونه خالــــــــــی نداری؟
( جمله عاشانه : بوووق ... آبجی میای بریم کثافتکاری ؟ )

۱۰.عشق از دید بابام : آخه پسر عشق واست نون و آب میشه ؟! حالا بگو ببینم باباش چی کارست‌ ؟
( جمله عاشقانه : برو دختر حاج آقارو بگیر )

۱۱.عشق از نگاه ننم : وا مگه تو امسال کنکور نداری ؟! عشق باشه واسه بعد !
( جمله عاشقانه : اوا غذام سوخت )

۱۲- این عشق ها هم از نگاه ننه و مادر من وقتی پیش هم می نشینند و حرف می زنند:

ننه:مادر این دختر فلانی هم دختر خوبیه ها گفته می خوام به یکی از پسرای خانواده های شما ها بدمش!

مادرم:آره می شناسمش دختر خوبیه ولی پسر من که هنوز درس و دانشگاه داره و تازه هم هنوز دهنش بوی شیر می ده از این حرفا پیشش نزنی.

خودمونیم این ننه من خیلی باهاله به قول مادرم منو هم برای پدرت همین جوری خواستگاری کرده بود. مادرم می گفت مادربزرگت آمد پیش پدرم و گفت بیا این دختر رابده به این پسر انشاء الله خوشبخت می شوند.!!!!!!

خیلی خاطرات از این ننه ام دارم که می خوام در وبلاگی که به زودی با پسر عمه ام افتتاح می کنیم بنویسم. احتمالا نام وبلاگ هم ((خاطرات دو مهندس شیمی)) باشه(این نام را پسر عمه ام انتخاب کرده)

هدفم از این مطلب این بوده که می دونستم بیشتر شما هم مثل من چه دختر چه پسر از این حرفای پدر یا مادر یا اطرافیان اعصابتون خرد میشه که مثلا میاییند حرف توی حرف میارن و می گویند فلانی دختر خوبی و با کمالاتی داره یا فلانی پسرش پسر سر به زیریه!

دیگه نمی تونی با دختر خاله ات یا دختر عمو ات هم حرف بزنی تا همه فکرای بدبد می کنند.

حتی یادمه یه بار همین جوری از مادرم یه سئوالی در مورد یک دختر همسایه مان که نزدیک ۴۰ سال داشت پرسیدم که چطور هنوز ازدواج نکرده؟ می دونیم مادرم چی جوابمو داد؟ گفت: چیه مگه دلت بهش می خواد. ازش خوشت اومده ها!!!!!

دیگه حالم از این حرفا بهم می خوره. آخه دیگه این دوره و زمونه دختر و پسرا خودشون در مورد کسی که دوست داشته باشند تصمیم می گیرند نه اینکه کسی را بهشون معرفی کنند. 

عشق از دید شما: ......(لطفا نظر بدین)


  
  
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >