بله گچساران من این گونه است :
شهرستان گچساران در قسمت جنوبی استان کهگیلویه و بویر احمد واقع است.
استان کهگیلویه و بویراحمد هم در قسمت جنوب غربی ایران واقع است.
از طرف شمال با استان چهار محال و بختیاری از جنوب با استان فارس و استان بوشهر از شرق با استان اصفهان و از غرب با استان خوزستان همسایه است.
اکثریت مردم این شهر را لرها و ترک ها تشکیل می دهند. همچنین خوزستانی ها و اهوازی ها و نورآبادی ها و بهبهانی ها و تعداد کمی از اصفهانی ها هم تا حدودی در این شهرستان ساکن هستند.
اکثریت بیشتر این شهر را طوایف لر تشکیل می دهند ولی ترک ها هم کم کم با کوچ از شهر های دیگر به این شهر به تعداد بیشتری می رسند.
این شهرستان به این کوچکی به تنهایی بین 25 تا 30 درصد نفت کشور را تامین می کند.
ولی با وجود این مقدار سهم خیلی زیاد در تولید نفت کشور هنوز جزء شهرستان های محروم است.
به قول بچه های دیگر شهرها که به دانشگاه ما آمده اند اینجا که هیچ جای تفریحی ندارد.
بله ترم اول که بودیم یکی از بچه ها از من پرسید شهر شما چه جای تفریحی مثل شهر بازی و ... داره؟
منم دیدم خداییش راست می گه ما به جز یک شهر بازی چیزی نداریم که همون یک شهر بازی هم دو روز از افتتاحش نگذشته بود که به علت قطع برق در یک چرخ فلک چندین نفر از روی چرخ پرت شدند به پایین و جان خود را از دست دادند. و شهر بازی برای مدت یک ماه تعطیل شد.
دیگه از باغ وحش و این جور چیز ها خبری نیست.
البته این را هم بگویم که شهرستان گچساران مثل اسمش آب این شهر دارای گچ است البته به قول استاد آزمایشگاه مان دارای آهک است نه گچ.
اگر یک کتری را سه روز در آن آب بجوشانید تکه های آهک را در بدنه آن مشاهده می کنید.
بله شهرستان ما به علت نفت خیز بودن دارای آب و هوای گرمی است. و به قولا استان ما از آن استان های چهار فصل است.
درشهرستان گچساران بهار در زمستان می آید. چون آب و هوای آن گرم است هنوز پانزده روز مانده با پایان زمستان درختان شکوفه می زنند.
بله شهرستان ما جاهای تفریحی در داخل شهر ندارد ولی دارای اماکن متبرکه و تفریحی و گردشگری زیادی است.
مردم این شهرستان هم از اون مردم خونگرم و خوش صحبت و مهمان نوازو دوست داشتنی هستند.
با چند دقیقه همصحبت شدن با یکی از آنها احساس می کنید که انگار نقاط مشترک زیادی با او دارید و انگار که سالهاست که او را می شناسید و دلتان می خواهد بیشتر با او همکلام شوید.
مردمی ساده و مهربان هستند. و از آن مردمی نیستند که اگر بفهمند کسی در این شهر غریب است سعی کنند که یه جورایی کلاه سرش بگذارند و پولهایش را بقاپند.
اگر بفهمند که کسی در این شهر غریب است چند نفری سعی می کنند او را راهنمایی و کمک کنند.
مثلا چند ماه پیش پدر و مادر من به شیراز رفته بودند برای اینکه مادرم پیش دکتر برود ولی از ترمینال که بیرون زدند و سوار تاکسی شدند راننده تاکسی فهمید که مال اون شهر نیستند بنابراین چند برابر می خواست از اونا کرایه بگیره. پدر من هم که اولین بارش نبود به شیراز می رفت گفت که مگه چه خبره این چند قدم راه و این همه کرایه؟!
خلاصه راننده تاکسی هم دراومده و با پدرم دست به یقه شده. اگه اونجا بودم خودش و ماشینشو یکی می کردم!
بله مردم شهر ما این جوری نیستند. اگر بفهمند شما از شهر دیگری آمده اید حتی سعی می کنند شما را دقیقا تا آن جایی که می خواهید برسانند بدون هیچ توقعی.
خوب دلم براتون بگه که شهر ما دارای یک دانشگاه بیشتر نیست و آن هم دانشگاه آزاد است.
به قول دانشجویان و اساتید با تجربه این دانشگاه درست است که در شهری محروم واقع است ولی دارای کادری مجرب و با سواد بالا است و در کشور جزو هفت دانشگاه برتر است و به نسبت اینکه دانشگاه غیر دولتی است اساتیدش در درس ها سخت گیر تر از دیگر دانشگاه ها حتی دانشگاه های دولتی هستند.
خوب دیگه فعلا بسه تا بعدا که دوباره بیشتر براتون بنویسم.
راستی دوستان من می خواهم قسمتی را هم به معرفی دیگر شهر های ایران اختصاص دهم اگر مایل باشید. اگر دوست دارید که در مورد شهر خودتان مطلب نوشته شود مطلب خود را به ایمیل من بفرستید البته به صورت فارسی تا در وبلاگ با نام شما قرار دهم.
خوب اگر سئوالی یا نظری در مورد شهرستان ما داشته باشید من در خدمت شما هستم.
حق یارتان
یا علی
بدرود