امروز براتون مقاله ای در مورد ارامش حاضر کردم بخونید
هنگامی که اطرافمان را ناامنی فراگرفته است، شاید
صحبت کردن در مورد ارامش،بیفایده به نظر رسد.عدم
ارامش،استفاده کردن از چشمه ارامش خودمان را
ضروری میسازد.
وقتی که متوجه می شویم که مبدا ذات روح ما صلح است،
می توتنیم به خداوند که اقیانوس ارامش است بپیوندیم،
و بدین سان همچون گل ها مظهر صلح و زندگی شویم.
اندیشه ای برای داشتن یک روز ارام:
?ـ انچه اینده بود حال است و انچه که حال است گذشته می شود، پس نگرانی چرا؟
?ـ افراد متقلب هیچ گاه نمی توانند از ارامش ذهن لذت ببرند، زیرا ان ها با حلقه هایشان به هم گره خورده اند.
?ـ گاه در زندگی انقدر ماسک های مختلف به چهره می زنیم که دیدن خود واقعیمان مشکل می شود.
?ـ بزرگترین شفا بخش خدا و گذر زمان است.
?ـ زندگی با هدف زندگی با ارزش است.
?ـ خودت باش، طبیعی باش، این بسیار اسان تر از ان است که تظاهر کنی شخص دیگری هستی.
?ـ حوفقیت از ارامش بر می خیزد.فلزی سرد که فلز داغ را می برد و خم می کند.
?ـ اگر نتوانم صلح را در درون خود بیابم،ایا می توتن گفت در این دنیا صلحی وجود داشته باشد؟
?ـخدا قدرت زیادی دارد. اگر قصه ای داری با خدا در میان بگذار.
??ـسکوت، نبودن صداست.سکوت ارامش تعادل ذهن است.
??ـ کنترل واقعی دما خاموش کردن عصبانیت است.
??ـ اگر قبول کنم که جنگ در ذهن بوجود می اید، باید بیشترین تلاشم را برای ارامش ذهن انجام دهم.
??ـ عادت به حدث زدن و تصور کردن مثل یک شیر وحشی است. پس به انها اجازه ندهید که سرکش شوند.
??ـ یک گل رز میتواند در میان خارها زندگی کند بدون این که اسیب ببیند.
??ـ اگر سنگی را در برکه بیندازم امواج ان مستقیما به سمت خودم بر میگردد.
و حرف اخر:
بگذار صلح قسمتی از وجودت باشد